جدول جو
جدول جو

معنی پیره زال - جستجوی لغت در جدول جو

پیره زال
زن پیر پیره زن
تصویری از پیره زال
تصویر پیره زال
فرهنگ لغت هوشیار
پیره زال
پیرزال، پیر فرتوت، پیر سفیدمو. بیشتر دربارۀ زنان می گویند
تصویری از پیره زال
تصویر پیره زال
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیره حال
تصویر تیره حال
تیره روز
فرهنگ لغت هوشیار
پیر کودک عقل سالخورده طفل رفتار: می درد می دوزد این درزی عام جامه صد سالگان طفل خام... پیره طفلان شسته پیشش بهر کد تا بسعد و نحس اولاغی کند. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیره طفل
تصویر پیره طفل
پیر کم عقل که رفتارش مانند کودکان باشد، طفلی که چهرۀ چروکیده مانند چهرۀ پیران داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیر زاد
تصویر پیر زاد
زاده پیر پیر زاده، بهیئت پیران تولد یافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیره زن
تصویر پیره زن
زن پیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیره زن
تصویر پیره زن
زن سال خورده، پیرزن، زن پیر
فرهنگ فارسی عمید
آنکه از پدر و مادری سالخورده زاده و بدین سبب ضعیف و زشت باشد: چرا از سرمای کم متالم میشویکمگر پیر زایی، کسی که با موی سفید و بهیئت پیران ترنجیده پوست و زشت بدنیا آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرزال
تصویر پیرزال
پیر فرتوت، پیر سفیدمو. بیشتر دربارۀ زنان می گویند
فرهنگ فارسی عمید